سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می گفت : کسی هرشب ... صبحدم میرود ، ستاره ... دل می گفت : نگهدار

می گفت : کسی هرشب

صبحدم میرود ، ستاره

دل می گفت : نگهدارش

من خوی تورادارم ، ستاره

 

توبی خبرازفریب فرداای

میریخت به چشمانم غبارجدایی

حس نمی کرد دگرتنم ، دستهایت

نفسم رهانمی گردد به تنهایی

 

می شکفت عشق ومی گفتم

دلداده توراچه شد که تنهایی

دل می کفت : برو به دنبالش

غلام می گفت : خدا ، نگهدارش

 

غروب سایه ، می گسترد به نیمروز

میرسد باز آیه های شب ، ازپس روز

می دوید نفس درگیسوان غزلهای تو

میخواند آیه هایی ، ازعزلهای تو

 

غ..ر..آ



[ دوشنبه 95/12/2 ] [ 7:52 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 211
بازدید دیروز: 125
کل بازدیدها: 342108