سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبزی ساقه که روح مرا ، نوازش میکرد .. درد دل باسنگ میکردم و ،

 

سبزی ساقه که روح مرا ،

نوازش میکرد

درد دل باسنگ میکردم و ،

اوگوش میکرد

 

مرده بودم همچوبرگهای ،

خزان

آن شراب روی او ،

مدهوشم کرد

 

میدمید دَم. به مردابِ ،

رکهای تنم

ازباده اومست و ،

تن نوش کرد

 

آن دّره بنفشی که ،

حصارم کردبود

در دَم بلبل دَمید وازخواب ،

بیدارم کرد

 

رنگ می باخت ومیکریخت ،

سایه ها

ازنورطلائ ، ماهی? مُرداب ،

بازی میکرد

 

گوش کن غلام. چون سنگ ،

نشنید نگیر

ازباده خوش و اورا ،

نادیده نگیر

 

 

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 96/6/1 ] [ 8:55 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 118
کل بازدیدها: 343097