سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ازدست تو مِی خوردم و ، افسون توگشتم

ازدست تو مِی خوردم و ،

افسون توگشتم

پیمان توبردم و ،

باده نشکستم

هرفتنه توکردی ،

باچشم سیاهت

کُشتم هوسم را و پای ،

تو نشستم

آنشب که تو چون شانه ،

برزلف کشیدی

دل بردی و بند دلم را ،

بریدی

آنشب که آن قاب نگاهت ،

راز دل ما خواند

دل بردی غلام هم ،

غزلی خواند

غ..ر..آ

 

 

 

 



[ شنبه 97/8/26 ] [ 3:39 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 342715