سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(در دل شیدامن)

 

(در دل شیدامن)

آمد اما ، چشم شهلایش کمان بسته بود

آن نوازشگرنمی دانم چرا ، مست رویایی نبود 

 

دردل شیدای من ، عکس روخش نقش بسته بود

یارهمان یاربود ، اما نمیدانم چرا عشق راازدلش شسته بود

 

نقش عشق وآرزو ها ناگهان درمن شکست

چون که آن بوسه هایش گرمیی ، بی پروا نداشت

 

در دل رسوای من عشق غوغای به پاکرد بود

برق چشمش ، ولی ازعشق خاموش بود

 

دیداید چشم درخشان را درصدف ؟

آن بلورین اشگها ، خشگیده بود

 

درلبم فریاد دل خاموش نبود

ای دریغ آن مست وبی پروا نبود

 

دیگری هم بود و اما(غلام)بی خبر

درد عشقش نشان از، سودا نبود

 

غ..ر..آ..



[ دوشنبه 94/4/29 ] [ 2:40 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(هلال ازمنظرقرآن )

 (هلال ازمنظرقرآن )

قرآن کریم ازهلال ماه ،منازل ماه وبارها سخن به میان آورده و ذیل آیات اهدافی رادنبال نموده است

 

:درآیه 5سوره یونس می فرمایند

هوالذی جعل الشمس ضضیاء والقمرنوراٌ وقدره منازل>> التعلمواعددالسنین والحساب >>ماخلق الله ذلک الابالحق.>>او

کسی است که خورشیدرا روشنایی وماه رانور قرارداد وبرای آن منزلگاه هایی مقدر کرد تاعددسال ها وحساب کارهارابدا

انید،خداونداین راجزبه حق نیافریده است معلوم می شود که اشکال مختلف ماه درآسمان همچون هلال،تربیع،تثلیث ، تسدیس

وبدر وسپس روبه نقصان.گذردن آن برای مردم بدون محاسبات نجومی ورجوع به اهل خبره امکان پذیراست همچنین فرمود

<<یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس ولحج>>،ای پیامبر در باره هلال های ماه ازتوسوال می کنند،بگوآنها

بیان اوقات برای نظام زندگی مردم وتعیین وقت حج است وهمچنین فرمود: الشمس ولقمربحسبان خورشیدوماه بر

طبق حساب منظمی می گردند وبر حرکت زمین گرد خورشید وگردش نجومی ماه منزل هایی را مقدرفرموده است

شیخ مفید می نویسد : این که روز اول ماه شوال عیداهل ایمان قرا دادشده است ،به خاطراین است که آنان برای قبولی اعمالشان درماه رمضان خوشحالند واز این که خداوند متعال گناهنشان را بخشیده وبر عیب های آنان پرده کشیده ومژده وبشارت ازطرف خداوندرسیده است که ثواب های بسیاری برای روزه داران عطاخواهد کرد واز اینکه مومنین دراثر این روز. درتلاش های شب وروز ماه مبارک رمضان چند مرحله به قرب الهی نزدیک شده اند، حالت سرور ونشاط دارند غسل معین شده واین علامت پاکی ازگناهان میباشد ، عطرزدن وبوی خوش استعمال کردن لباس زیبا وتعمیز پوشیدن .وبه صحرا رفتن وزیرآسمان نماز خواندن همه اش علامت شادی وسرور وروی حکمت می باشد .

درمعنی. فطر :در"اقربالمورد"آمده است که عید روزگشادن، جشنی که مسلمانان پس از روز ماه مبارک فطریه"به مستحقان از دیگر نکات قابل ذکردرخصوص این رویدادعظیم اسلامی است که داری ابعادفردی واجتماعی فروان است 

 

با این تعاریف غیر ممکن خواهد بود که این عید فرخنده و این روز خجسته از نگاه شاعران نکته یاب مسلمان دورمانده باشد .در گنجینه ادب پارسی درباره این واقعه اشعار بسیار دل انگیزی سروده شده است که حکایت از منزلت این عید سعید دارد

 

 

 عیدی که جشن پیروزی بر نفس سرکش است .از آن جا که " فطر " پایان " صوم " است به عید فطر عید صیام نیز گفته شده است وتبریک و تهنیت این روز همچون دیگر اعیاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته شده است :

 

فرخی سیستانی :

عید قربان بر او مبارک باد

 

خاقانی شروانی :

گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر

بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش

 

رودکی سمرقندی :

روزه به پایان رسید و آمد نو عید

هر روز بر آسمانت باد امروا

 

منوچهری دامغانی :

بر آمدن عید و برون رفتن روزه

ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

 

خواجه شمس الدین محمد حافظ :

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

 

مسعود سعد سلمان :

ای خداوند عید روزه گشای

بر تو فرخنده شد چو فر همای



[ جمعه 94/4/26 ] [ 2:41 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(مثل باد)

 

(مثل باد )

درشب تردید ومن وسکوت نگاه

میرود روی خاکریز تا کجا !

می رسد ناگه ، موج بلندانفجار

من کجا ، خاک کجا واندیشه ام

موج برد مرا درخود به خواب

پرتوی آئینه اش درهم ریخت

دورمانده بود ازهیاهوی خاکریز

نقش بسته بود درذهن من یاحسین

پرتویی ازسبزارسبزبی قرار

مثل باد می بردند مرا بامرکبی

ردپای یاران به ره نقش بسته بود

غم اندوهی ، نقش درشط فُراد

چشم من در آب خیره مانده بود

یادگاری ازولفجرو ، ولفجرها

تاکه هستیم وهست می ماندیادگار

غ..ر..آ..



[ یکشنبه 94/4/7 ] [ 5:23 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(کاش یکی بود+2)

 

(کاش یکی بود+2)

آنچنان مست توبودم ، که ره میخانه فراموشم شد

خیره ماندم به در وجمال زیبای تودرذهن من است

 

غرقِ درفکرتوبودم ، رفتم به حرم دعاکنم

روغنی نذرتوکردم ، به حرم ادا کنم

 

غرق درعشق توبودم وکمال زیبای دوست

 دست بردم که بگیرم دامن حضرت عشق

 

تحفه ایی ،  نذرتو بود و یادم رفت

بین آن کوچه تورا دیدم وهوش سرم ، بازپرید

 

هر روزنام تورا بردم به درگاه حضرت عشق

فاصله بین من توبود ، به اندازه یک گفت وشنود

 

بین حرف من تو کاش یکی کاتب بود

کاش میشد که باوربکنی ، حرف دیروزلیلی یادم رفت

 

محومیشود نوردیده ، زیرقطرات بلور

ابری شد آسمان و، قطرات باران یادش رفت

غ..ر..آ..



[ جمعه 94/4/5 ] [ 2:25 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 251
بازدید دیروز: 165
کل بازدیدها: 343815