سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جدا زمن نیستی ، توهمه جا بامنی ... نگاه به غیرنمیکنم ، ای رازگفت

 

جدا زمن نیستی ، توهمه جا بامنی

نگاه به غیرنمیکنم ، ای رازگفتنی

 

نمانده غیرتوراه ، نشسته ام روبرو

می طپد این سینه ام ، شیرین زبانم توبگو

 

من بی قرار توآرام ، بی توقرارندارم

بی خبری زمن تو ، باورکه من ندارم ؟

 

وای ازدمی که خورشید ، سحرطلوع میکند

تونوری وسایه ها ، درمن غروب میکنند

 

نجسته ام درجهان ، مثل تو ذلفقاری

به غیرازعشق تو ، غیرغروب میکند

 

دریغ ازیک لحظ ، بگسلم ازتوجانا

نگسلم ازتو زخویش و ،  آن وفا را

 

چومیکشد شعله آتش عشق ، غلام را

نهان نمیکنم من ، مستی اشتیاق را

 

 

غ..ر..آ



[ شنبه 96/4/31 ] [ 10:24 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

هرشب به آسمان عاشقانه ، نظاره میکنم .... به من قلم دهید ، نامه ر

هرشب به آسمان عاشقانه ، نظاره میکنم

به من قلم دهید ، نامه را پُرستاره میکنم

 

من ازوفای عشق ، دامنش را گرفتم

درنگاهش نشاط ونغمه را ، ترانه میکنم

 

آن نوای گرم لبان ، عاشقانه اش را

مثنو ی و کتابِ و ، ترانه میکنم

 

سرنهاده ام ، دراین سطور

به این نشانِ  وفایش ، سجده میکنم

 

مکر. نمی کندعاشق ، همه آگهید

دردیارعاشقان ، کسی حاشا نمیکند

 

سربه دامن شب ، ننهدهرگز !

آنکه عشقش را حاشا نمیکند

 

در دیارعاشقی خودپسندی ، بس غلام

عاشق عشوه ها را ، ترانه میکند  

 

غ.. ر..آ

 

 



[ چهارشنبه 96/4/28 ] [ 10:42 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

غم درون دیدام را ، قطره قطره آب کن .... سایه سرک میکشد ، توافت

غم درون دیدام را ،

قطره قطره آب کن

سایه سرک میکشد ،

توافتاب کن

 

شراربه جانم انداخت ایی ،

اما !

بیا وشب مرا ،

تومهتاب کن

 

بی تومستی یم ،

عذاب میشود

توجام مرا ،

پرازشراب کن

 

نگاتومرا ،

به اوج میبرد

توآسمان مرا پراز ،

شهاب کن

 

بیاکه خوش می آیی ،

ازسرزمین عطرها

بیا وآسمان شهرمرا ،

پرازشهاب کن

 

بیا که بس کنند ،

لای لای مطربان

توباحریرنگاهت مرا ،

مست شراب کن

 

بیا که جمعه ها شدن قطارو ،

ما بی قرار

کدام جمعه غلام را ،

سوار می کنی ؟

 

به گرمی لای لایت ،

چوکودکی !

مرا مست و ،

توخواب می کنی ؟

 

 

غ..ر..آ



[ جمعه 96/4/23 ] [ 2:39 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

می نهم پا ، به معبدعشق ....روی هردیوارش ، آیه های عشق

 

می نهم پا ،

به معبدعشق

روی هردیوارش ،

آیه های عشق

 

یکی مرامی گوید ،

به که دل دادی

که زدیدارش ،

مستی باعشق

 

من به بوی اوزنده و ،

دورازمکر

اوشیرین ومن ،

فرهادم  به عشق

 

زیرمژگان نازکش ،

میدیدم

مستی ی چشمانش را ،

به عشق

 

آیه های سیاه را ،

خط خطی کن غلام

تاسایه نگسترد روی ،

آیه های عشق

 

می کنم نفس رها ،

درگیسوانش

تاحس کند تنم ،

گرمای عشق

 

 

غ..ر..آ 



[ پنج شنبه 96/4/22 ] [ 1:10 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

سلام سلام

سلام دوستان عزیزم چندوقتی را به تعمیرات دنیوی بودم از این غبیبت پوزش میخواهم

 



[ پنج شنبه 96/4/22 ] [ 10:40 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

برای من ای مهربان ، چراغی بیاور ... که چراغ خوشبختی ، توباشی

 

برای من ای مهربان ،

چراغی بیاور

که چراغ خوشبختی ،

توباشی

 

من ازدریچه شب ،

به تو دلبستم

تودرانتهای شب ،

چراغ من باشی

 

وحشت ازگمشدگی ،

خود دارم

برآسمان مه آلود ،

تویارم باشی

 

همچون نگاه گیاه هانِ ،

ته دریا

آن روزنه ی نورم ،

توباشی

 

جرئت میکنم عشق را ،

درآئینه بنگرم

وقتی حس سبز ،

چشمانم  باشی

 

افسون میرشب ،

درغلام مرده است

وقتی درآسمان. میرماهتاب ،

توباشی

 

 

غ..ر..آ



[ یکشنبه 96/4/4 ] [ 10:4 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 164
بازدید دیروز: 165
کل بازدیدها: 343728