پيام
+
[تلگرام]
درکوهساران نغمه هايش،
گوشنوازي ميکند...
بر کوير گونه اش سرخي گل،
بازي ميکند...
موي پريشان کردي،
باد ازنفس افتاد و رفت...
آه نميدانم چه آشوب در دل است،
يا که عشق بادلم بازي ميکند...
در سکوتي غرق شدم،
سينهام هي مي تپيد ازعشقش...
بي مهاباسيب سرخ گونه اش،
بادلم بازي ميکند...
غ.. ر.. آ
شاخه ي عشق
99/3/16
* راوندي *
بسيار عالي. :)
شاخه ي عشق
عالي