افسون لبش

 

افسون لبش

چشم مستش ، مراعاشق ودیوانه نمود

که به افسون لبش عاشق وبیمار شدم

دل بستم به عشقش ،غیراوکس مرا یارنبود

عاشقی شرط یاربود، که چنین زارشدم 

برو ای زاهد رند ، حیله به کارما نبود

من به الفاز. الف .لام .میم . هشیارشدم

 



[ یادداشت ثابت - جمعه 94/4/20 ] [ 6:18 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 221
بازدید دیروز: 388
کل بازدیدها: 347053