سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقدیر چنین بود که باغبان ، بین مان نبود ؟ ... آسمانمان اَبری و

تقدیر چنین بود که باغبان ،

بین مان نبود ؟ ...

آسمانمان اَبری و ،

ولی باران نبود ؟ ...

می شد با دستانت درباغ ،

دوباره لاله بکارم ...

این دل. دلش خون است ،

عاشق مگرلایق جانان نبود ؟ ...

روزی که بال وپرم بود ،

درآسمان ...

صیاد بالم بشکست و ،

مگرپَرم لایق آسمان نبود ؟...

نه حراسیدم ونباختم خودرا ،

ازعاشق هیچ انتظاردیگرنبود ...

ازترحم رهگذران ،

که بگذریم ولی ...

به غیرازغم عشقت ،

مراغمی نبود ....

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 100/1/25 ] [ 11:54 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 131
بازدید دیروز: 260
کل بازدیدها: 346185