سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بگشابال و

بگشای بال وتو ازمن بگذر 

چند روزی است که همسایه مایی؟

 

گرچه سخت است غریبانه نشستند لب بام،

میل ماندن ندارد ، پر پرواز نیست ،

 

رنگ شب مثل همیشه ، سرد وغریب

من وتو، اسیرتکرار سکوت شب ایم

 

یاد من باش ، به سکوت تنهایی شب

من وتو سرنوشت مان یکی است.

 

پر وبال بگشا رها شیم توی دشت ،

که نباشیم اسیر شب و تکراروسکوت

 

سایه افکندی سرم ، سبکترازسایه ی شب

سایه ات سایه شکست وآن سکوت هم برفت،

 

وتو لبریز ، اندیشه یک رویای قشنگ

که نماند نشانی ازیاَس و نومیدی

 

سختی درد ، جدایی من وتو ،

آه ! ازهمان روزی که نشستی لب بام

 

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/12/22 ] [ 9:1 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 149
بازدید دیروز: 148
کل بازدیدها: 345724