آن برتر آمد.... باطنین صدایش شکست .... آیینه فضا را.....
آن برتر آمد
باطنین صدایش شکست
آیینه فضا را.....
وکهکشان تنهایی وظلمت را
درهم شکست.....
شهاب نگاهش
پرده سیاهی را درید
وهاله ایی از نور
نقطه ایی را نشانه رفت.....
مکه...!
و ریگستان خاموشی را
شکست.....
ولالایی اندوه فرو ریخت
تراوش روشن نگاهش
با زمزمه ی سبزالله آمیخت .
از تلاوت لب هایش
آوای امید جرقه زد.....
در ته چشمانش
شب فروریخت
ومن.........
در شکوه تماشای ......
صدای خورشید بودم
محمد (ص)ختم رسولاً آمد...
آن برترآمد.....
غ..رآ