سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش میشد به اولین سنگر ، برگردیم .... کنار هم باشیم و ، عاشقت

کاش میشد به اولین سنگر ،

برگردیم ....

کنار هم باشیم و ،

عاشقتر برگردیم ....

توهمه احساس من باشی و ،

به دهات دل برگردیم ....

ازمن نخوا که خشک شود ،

برگه کویر دلم ....

باهمه احساسم رفیق ،

به سراغ دریا برگردیم ....

غ..ر..آ

 



[ پنج شنبه 98/6/28 ] [ 5:51 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دل به مهرتوبستم ، که در آغوش توباشم ... تونگین ومن حلقهء دستت

دل به مهرتوبستم ،

که در آغوش توباشم ...

تونگین ومن حلقهء دستت ،

که فراموش نباشم ...

دشت تف کرده کویرم ،

که به امید بوسه باران توباشم ...

به ره هم پرتوی مهتابی ،

که درظلمت سایه نباشم ...

نم نم بوسه باران بهاری ،

باغ باران خورده توباشم ...

حلقه ء دام اگربگشایی ،

نیک دانم که صید توباشم ...

غ..ر..آ



[ دوشنبه 98/6/25 ] [ 9:0 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

چودرآئینه آب نگه کردم و ، سوخت سینه ام ... نگهی گمشده درآب دید

چودرآئینه آب نگه کردم و ،

سوخت سینه ام ...

نگهی گمشده درآب دیدم و ،

گرید. دیدام ...

پیکری ملتهب و ،

مشکی سوراخ ...

بازوانی که فتاده و ،

رنگین شده آب ...

عطش و تابش خورشید و ،

نهرفرات ...

اشک چشمی که فروریخت زغم ،

روی مشک آب ...

غ..ر..آ

 



[ پنج شنبه 98/6/14 ] [ 5:51 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

توپنهانگی میکنی ، عاشق.همه عالم ... توای آشبگر ، عاشق کُش عال

توپنهانگی میکنی ،

عاشق.همه عالم ...

توای آشبگر ،

عاشق کُش عالم ...

باهمه دوری خوشم ،

اماّ چرا ؟ ...

می کُشد دلتنگیت ،

در سینه مرا ! ...

چومیخواهم که عشقت را ،

فراموش کنم ...

دل دیوانه را ،

خاموش کنم ...

بشم یا رمی رم ،

یازنگی مست ...

دلم درگیر و ،

نتوان خاموش کنم ...

غ..ر..آ



[ پنج شنبه 98/6/14 ] [ 6:41 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

خیس ونمدارنبینم ، چشمت ... که دلم غم گیرد ، ازنم چشمت ...

خیس ونمدارنبینم ،

چشمت ...

که دلم غم گیرد ،

ازنم چشمت ...

یه طرف دلتنگم و ،

قرارندارم ...

یه طرف به رهی و ،

گلم طاقت ندارم ...

دل من ساده و.میشکنه ،

رو دلم پا مگذار ...

میشناسی قلب حساس مرا ،

من وتنها نگذار ...

غ..ر..آ

 



[ چهارشنبه 98/6/13 ] [ 12:23 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

مگووفا نداشته ام ، بجزگریز راهی نبود ... این آتشین عشق تو ، م

مگووفا نداشته ام ،

بجزگریز راهی نبود ...

این آتشین عشق تو ،

مرابه جنون کشیده بود ...

با اشک چشم. تب ترا ،

درخود خاموش کنم ...

این قصه عشق ترا ،

چرا فراموش کنم ؟ ...

بیرون زسرنمی رود ،

این سوز وسازعشق. چرا؟ ...

ازپرده ظلمت پرید ،

یکباره فاش شد راز ما ...

ازگیسویت بازمکن ،

سربند عاشقی ...

تاپند بگیرند مردمان ،

ازاین جنون عاشقی ...

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 98/6/13 ] [ 7:14 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

چقدر آمدم و ، توبا سوت قطار رفتی ... مگرحال مرانفهمیدی ، سفرک

چقدر آمدم و ،

توبا سوت قطار رفتی ...

مگرحال مرانفهمیدی ،

سفرکردی و رفتی ...

هوایم ابری بود و ،

بارانی شد ...

تومثل رعد وبرق ،

طوفانی شدی و رفتی ...

چقدرباسوت قطار ،

دلتنگ میشم ...

مگردلتنگی را نمیدانی ،

که دلتنگم گذاشتی ورفتی ...

غ..ر..آ



[ جمعه 98/6/8 ] [ 1:17 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 61
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 341529