سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برتن دیوارهای شهر ، نه طرحی و نه رنگی ... کس دراین سامان ندیده

 

برتن دیوارهای شهر ،

نه طرحی و نه رنگی ...

کس دراین سامان ندیده بود ،

اینهمه دلتنگی ...

چشم می دوزم به روز وشبها ،

با تمام خستگی ...

دل رابه تصویرمیکشم ،

از درون باهمه دل مردگی ...

تا بدین منزلگه پای نهد ،

شادی وامید ...

برتن دیوارها نقش بندد ،

باردگررنگ زیبای امید ...

فرشته زدرآید و ،

پلیدیها شود نا امید ...

غ..ر..آ



[ سه شنبه 98/12/27 ] [ 8:47 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

هستم مست تو و ، غمزه فروشی ازتو ... میخرم به صداقت عشق ، عشق

هستم مست تو و ،

غمزه فروشی ازتو ...

میخرم به صداقت عشق ،

عشق بازی ازتو ...

بگوکه عاشقم ؟،

خسته نیستم ازتو ...

میخرم با قلبم عشق ،

آن عاشق ازتو؟ ...

دلم را دریا بین و ،

شاعری. شعرهایم ازتو ...

میزنم به دریا و ،

ساحل زیبایش ازتو ...

میشوم غرق دریایت ،

پاروی دستانم ازتو ...

میروم با قایق رویاهایت ،

مرغ عشقِ دریایش ازتو ...

غ..ر..آ



[ یکشنبه 98/12/25 ] [ 10:50 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

تو درامید بهاری و ، من درهوای نسیمم تو ... گمان مدارکه بهار

تو درامید بهاری و ، 

من درهوای نسیمم تو ...

گمان مدارکه بهار ، 

گل وسبزه نیست ...

گل هست وسبزه هست وبهار ،

لبخند خورشیدش ازتو ...

زنسیم لطیف بهارخوش بینم و ،

بادصبا وعطرنسیمش ازتو ...

باغ گلشن وشکوفه هست و ،

بااغبان خوش مرامش ازتو ...

درباغ آفت هست وهم گل ،

طبیبا رحمانیتش ازتو ...

غ..ر..آ



[ جمعه 98/12/23 ] [ 11:6 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

می آید اَبربهار ، به مهمانی ترا ...

می آید اَبربهار ،

به مهمانی ترا ...

بوسه میزند با باران ،

گونه وپیشانی ترا ...

هرچه رعد وبرقم بزنی ،

می آیم بشوق ...

گونه سرخت ببیند ،

هوای بارانی مرا ...

غ..ر..آ



[ سه شنبه 98/12/20 ] [ 4:13 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

خدا نکند قرنطینه باشم ، بهارنزدیک و حسد میبرم ... کنارپنجره ای

 خدا نکند قرنطینه باشم ،

بهارنزدیک و حسد میبرم ...

کنارپنجره ایستاده ام ،

به عطربهارحسد میبرم ...

به عطرگل وترانه های گنجکها ،

حسد میبرم ...

به پرندهای قفسی که عادت کردن ،

حسد میبرم ...

می گشود چشمانم را ،

باران نقرای فام ...

من به آن شرشر ناودان ،

حسد میبرم ...

هرصبح به امواج خنده خورشید ،

حسد میبرم ...

چه دلکش می دوید ،

نسیم ازکوچه ...

من به آن سرود نسیم وباد ،

حسد میبرم ...

سرانجام میرسد بهار ،

خدا نکند قرنطینه باشم ...

وگرنه به قاصدکهای بهاری ،

حسد میبرم ...

غ..ر..آ



[ شنبه 98/12/17 ] [ 7:59 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

هرصبح ، خوان برپیشانی ... عشق ...

 

هرصبح ،

خوان برپیشانی ...

عشق ...

ازبوسه پُرش کن ،

به لب خوانی عشق ...

برباد صبا ده بوسه پنهانی ،

یعنی گذری کن ...

بردل بارانی عشق ...

غ..ر..آ



[ جمعه 98/12/16 ] [ 7:47 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

ای دریغ ایام هم ، از ما گریخت ... آن جوانی و شورهم ، ازما گری

ای دریغ ایام هم ،

از ما گریخت ...

آن جوانی و شورهم ،

ازما گریخت ...

مه روهم. اندک اندک ،

ازما گریخت ...

برسر آمد برف و ،

وآن سیه مو.ازما گریخت ...

آه دل جوان هست و ،

جوانی میکند ...

همرهی دارم هنوزم ،

مهربانی میکند ...

شب قلندرمیشود دل ،

بیدار تا سحر ...

باهمه زخم زبان ،

مهربانی میکند ...

چون قلم با دل. عاشقم ،

مهربانی میکند ...

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 98/12/14 ] [ 9:36 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

زیرلب اوآهسته ، خندید ورفت ... ضربه ایی به قلبم افکند و ، آهس

زیرلب اوآهسته ،

خندید ورفت ...

ضربه ایی به قلبم افکند و ،

آهسته رفت ...

شبنمی لرزان گونه ام را ،

خیس کرد ...

اولرزاند قلبم و ،

درکبودی شب خندید ورفت ...

مات شد چهره ام ،

در آینه گیچ مانده بود ...

گیسوانش درهم و ،

همره باد رقصید و رفت ...

تند وبی تاب میدوید ،

دیده ام سویش ولی ! ...

گوییا ازپنجره ،

روح منم با اوبرفت ...

غ..ر..آ



[ دوشنبه 98/12/12 ] [ 9:14 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 40
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 341508