سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میشود عشق تو ، آخرقاتلم ... وای چه کردی و ، چه کردی بادلم

میشود عشق تو ،

آخرقاتلم

وای چه کردی و ،

چه کردی بادلم

میروی دامن کشان و ،

من آه میکشم

دل اسیرکرد و ،

من فریاد می کشم

عاشقم ! نفرین روانیست ،

بروخوش میروی

لحظه ای باعاشقان باش ،

دردعاشق بیشنوی

کودک دل گریه کرد وگفت: ،

خداهمراهتان

دل به کنعان میرسد ،

باعطرخوش بویتان

آتش خاکسترم برباد مده ،

خاک دلم

یوسفم. قیصم. فرهادم ،

مسوزان دلم

عاشقم نفرین روا نیست ،

بروخوش میروی

لحظه ای با عاشقان باش ،

دردعاشق بیشنوی

غ..ر..آ



[ جمعه 98/1/30 ] [ 10:33 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

عجب زیباست رُخت ، درشب مهتابی ... زّمِرد رنگ دامنت ، زین آسمان

عجب زیباست رُخت ،

درشب مهتابی

زّمِرد رنگ دامنت ،

زین آسمان مهتابی

مرا میبرد دراندیشه ،

همان آبشارنقرآبی

هزاران قطرهایش ،

پلک نقرآبی

چورستن غنچه های زرد ولیمویی ،

ازگل سنک

هزاران غنچه خفته در ،

سبزهای. سرخ آبی

بنفشه در سازباد و ،

چمید. بر رویش پروانه

زند نقش ازلب غنچه ،

به روی. سبز این قالی

برقصید بانسیم بید ،

گیسورها کرد

بدین عشوه کشید. کارم ،

به شیدایی

وزد بربستر دشت ،

عطرگلهای سرخ آبی

غزل خواند دخترمهتاب ،

با لب سرخ عنابی

غ..ر..آ



[ دوشنبه 98/1/26 ] [ 8:41 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

درنگاه شوخ تو ، مست شبهایت شدم ... من سراپا بوسه گاه ، جام لب

 

درنگاه شوخ تو ،

مست شبهایت شدم

من سراپا بوسه گاه ،

جام لبهایت شدم

درشبستانت شرار بودم ،

توخاموش وسرد

من نوای نی بودم ،

رقص تودر باد وسرد

هی گلام آمد به لبهایم ،

باشوق سلام

ای دریغا ،

برلب نگفتی سلام

ای خدای خندهای غلام ،

مگربیگانه ایی

من ترا کی. منکرشدم ،

تومِی میخانه ایی

من ترا کی. کافرشدم ،

تو خدای کعبه ایی

هررقیب شیطان بود و ،

آنها را سنک زدم

قلب من ازآن توست و ،

بررقبت سنک زدم

غ..ر..آ

 



[ جمعه 98/1/23 ] [ 3:24 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

به روی ما نگاه کن ،که خنده خنده میکند...به لطف خنده های تو ، غن

به روی ما نگاه کن ،

که خنده خنده میکند

به لطف خنده های تو ،

غنچه بوسه میزند

باد صباه تا سحر ،

به موی شب شانه کشید

چومیرسد شفق ز ره ،

به گرمی بوسه میزند

خرقه ی شادی بپوش ،

پنهان زدیدگان مباش

هرچه تومیخواهی باش ،

ازسر ریا نباش

شبی میان جمع ما ،

شیخ دلم خطبه خواند

پنچره عشق راگشود و ،

از امید خطبه خواند

به لطف خنده های تو ،

غنچه ی گل گشوده شد

پنچره فولاد دلم ،

به عشق تو گشوده شد

ساعت تاقچه دلم ،

به سازتو زنگ میزند

بی توزمان قفل میشود ،

قفل دلم که وا کند

درد غلام دوا شود ،

باتو که حرف میزند

مرغ دلم پرمیکشد ،

ازعشق تو.حرف میزند

غ..ر..آ



[ پنج شنبه 98/1/15 ] [ 12:3 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

موپریشان کرد و ، رخ به رویم بازکن ؟ ... این دل افسون شده را ،

موپریشان کرد و ،

رخ به رویم بازکن ؟

این دل افسون شده را ،

گرهی بازکن

پای عشقت هستم ،

تا که دستم بگیری

هرچه میخواهی بکن ،

حتی اگرجانم بگیری

هرچه میخواهی بکن ،

ای ماه افسونگرم

مستم ازبوی تو ،

ای گل نیلوفرم

خندهایت میکند ،

جادو مرا

آتش عشقت ،

میسوزد مرا

هی بسوزان و ،

مرا پرپرکن

باهمان هُرم نگاه ،

خاکسترکن

غ..ر..آ



[ پنج شنبه 98/1/8 ] [ 6:49 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 341488