سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واقعا ما کجای کار هستیم؟ رشته کردن پنبه والدین و اساتید قرآنی

واقعا ما کجای کار هستیم؟

((رشته کردن پنبه والدین و اساتید قرآنی) )

بسیاری ازبچه هایی که درکلاس های قرآن آموزش دیده اند، عنوان می کنند معلم ما به خاطر اینکه در کلاس، قرآن را با لحن عرب قرائت می کنیم،دعوایمان می کنند،ومیگویند باید فارسی بخوانی چرا ؟ بایدعلت را ازچه کسی سوالٌ کرد ! وزیر.ریس آموزش پرورش .معلم ؟ اولین پرسش این است آیامعلم سواد قرآنی ندارند که دارند ویا استاد قرآن نیستند ، علت دلسردی نسبت به قرآن چیست و وظیفه ما درقبال اینگو موارد درقالب دنیای مجازی چیست فقط نوشتند وخواندن است ؟ مگردرتربیت وتعلیم نباید کودکان را دردوران ابتدایی ساخت وبا قرآن آشناه کرد ، خط را پیر ومرادمان داد (امام خمینی رحمته الله فرمودند:) <<تزکیه قبل ازتعلیم وتعلم است>>

بهتراست به دل نوشته های یک قاری واستاد قرآن توجه کرد ، ازخراسان رضوی ، آقای حسن

از قاریان، اساتید و مربیان پیشکسوت قرآن مشهد  هادیزادهبا بیش از 35 سال سابقه در این حوزه، یادداشتی در خصوص دغدغه‌ها و پیشنهادات خود درباره برنامه‌های قرآنی و تربیت نسل آینده در اختیار ایکنای خراسان رضوی  خراسان اینجانب از بدو تأسیس جامعه قاریان قرآن مشهد در سال 68، عضو این مجموعه بوده و هستم؛ در این سال‌های متمادی با توفیقات الهی شاگردان بسیاری را تربیت کرده‌ام اما در اینجا احساس مسؤلیت می‌کنم تا مشکلاتی که در مجموعه آموزش و پرورش وجود دارد را به عنوان یک مربی دغدغه ‌مند نسبت به فرزندان این مرز و بوم مطرح کنم تا مسئولان را در راستای این امر مهم هوشیار کرده و چاره‌ای اندیشیده شود ،

حقیرسال‌هاست به دانش‌آموزان مقطع دوم دبستان به بالا درمنزل شخصی قرآن آموزش می‌دهم ، این افراد همراه مادران خود در مدت چهار ماه و هفته ‌ای دو جلسه در قالب سبکی نوین با قرآن آشنا میشوند . بنده کاملا با روحیات حساس این قشر آشنا هستم ومی‌بینم خانواده آن‌ها با چه دغدغه و زحمتی با قبول هزینه و وقت بچه‌ها را راضی می‌کنند تا در این کلاس‌ها شرکت کنند ، اما چرا؟

. همه می‌دانند در جامعه کنونی که با وجود تهاجم فرهنگی دشمن و ورود تکنولوژی‌های گوناگون از جمله موبایل، کامپیوتر، تبلت، ماهواره و ... لازم است بچه‌های خود را با قرآن بیمه کنند تا از انحرافات مختلف در خانواده جلوگیری شود ولی با کمال تأسف موارد بسیاری از بی مهری‌ها در آموزش و پرورش به عینه مشاهده می‌شود ،الابذکرالله تطمئن القلوب.

(آموزش و پرورش؛ عامل ضعف در روخوانی قرآن جوانان است )

 

 غ..ر..آ



[ دوشنبه 94/10/28 ] [ 10:22 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(گفتم خدا عاشق شدم دراین تماشا خانه ات)

 

(گفتم خدا عاشق شدم)

 

گفتم خدا عاشق شدم ، دراین تماشاخانه ات 

گفتا رقیب ، باافسونگری ، اودزد.دلها شده

 

گفتم که باورمیکنم ، اورا زسروا میکنم

گفتا مکن کم طاقتی ، عشق راگوارا میکنم

 

گفتم به جزعشق من ، هرچیز دادی بگیر

گفتا که من بخشیده ام ، باعشق سودا میکنم

 

گفتم که من درانتظار، امروز وفردا میکنم

گفتا چه میگویی غلام ، تلخ را گوارا میکنم

 

گفتم که با عیار و دزد ، بازم مدارا میکنی

گفتا که دراین جهان ، رحمان مدارا میکند

 

غ..ر..آ



[ دوشنبه 94/10/28 ] [ 8:9 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(مهربانا بنگر)

 (مهربانا بنگر)

 

هرچه از تو بگویم گلم از توصفا میریزد

مثل آن باد بهار ، گل سر ما . می ریزد

 

مهربانی بنگرم ،عشق به سرای دل ما ریخته است

همچو فرهاد به دل سنگ ، عشق وصفا می ریزد

 

از چنین عشقی مگر می شود ، غافل شد ورفت

غفلت ازاوبکنیم ، فلٌک برسرما خاک فنا می ریزد

 

یک گنه کار بشیمان که کند توبه شبی ازسرعشق

مهربانا بنگر، اشک ازخوف خدا میریزد

 

به جزازعشق ومحبت هربنای فروخواهد ، ریخت

هربنای که در آن عشق نباشد زپا می ریزد

 

هرچه ازتوبگوید غلام ازتوصفا می ریزد

مثل آن باد بهار ، گل سر ما . می ریزد

 

غ..ر..آ



[ پنج شنبه 94/10/24 ] [ 9:43 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(اجازه ای سروبلند )

 (اجازه ای سروبلند )

 

 شکسته دلم و، ولی هنوزچشم به راهم

درظلمتم ولی ، درانتظار رخسارماهم

 

سپید گشته موهایم و، دردی جزانتظارنیست

گرتوپذیری مرا ، دل را دیگر قرارنیست

 

ازپس آن پرده برون آ، رمیده را هیم

چون اشک یتیمان ، دوید به راهم

 

بیا که جزتوکس ، سزاواراین تاج نیست

جهان با ولایت تو ، جای خاروخس نیست   

 

نام حک شده ات را ، به کهکشان باید دید

جمال چون تورا ، به چشم اختران باید دید

 

به روی چو من ، دریغ مدارطلعت ماهت

در انتظار می میرم ، فدای . رخ ماهت

 

چه دل خوش بودم ، گاه گاهی به خواب           

تودر باغ بودی و ، من فتاده به خاک

 

اجازه ای سرو بلند ، که دست درازکنم

به پیشگاه شاه ، غلام راز و نیازکند

 

غ..ر..آ



[ جمعه 94/10/18 ] [ 9:24 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

(این غزل افسانه نیست ، دردعشقی است با گلم)

 

 (این غزل افسانه نیست ، دردعشق است با گلم)

 

گفته بودم چشم شهلایت ، مرا شبگیر کرد؟

خواب زچشمم ربودی و نخ ، نخجیر کرد ؟

 

هرچه می خواهی بگو ، این دل خراب تو است

جزوایی ازدرس ها ی ، تکرارعشق تو است

 

دل که پای بند توشد ازخود مران ، دلداده را

با اسیربند یت آخرمدارا نیست ، دراین بازار چرا ؟

 

برچو میگیری رخ ازما  ، دانی که میسوزی دلم

این غرورم رامحک داری دراین بازار ، چرا ؟

 

قصد سوختن کرده ایی ، لیلی دل دیوانه را ؟ 

من زخواهش های دل ، اصرار به ما ندن کردام

 

گه صدایم می زنی ، گه می کشُی با ناز (غلام)

این غزل افسانه نیست ، دردعشق است با گلم

 

غ..ر..آ

 



[ سه شنبه 94/10/8 ] [ 12:35 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

صبح میلاد

 

صبح روز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 ه . ق، مدینه، چشم انتظار طلوع  خورشیدی دیگر  

از سلاله پاک رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود، تا با تجلی جمال آن مولود مبارک  وضوی

نور گرفته و چهره خویش را بار دیگر منور سازد. سرانجام خانه امامت  و  ولایت  با میلاد

 فرخنده ششمین امام  معصوم علیه السلام ، غرق شادی و سرور شد .  ملا ئک  مشتا قا نه به

 استقبال و خوش آمدگویی از آن نوگل تازه شکفته به زمین  آمد ند  و نرگس  چشمان  خود را

میزبان قدوم مبارک آن عزیز بزرگوار کردند . ما نیز این میلاد  بزرگ و فرخنده  را به تمام

دوستداران اهل  بیت  علیه  السلام  تبریک و تهنیت  گفته و امیدواریم که  با بهره گیری کافی

ازمکتب سازنده آن ستارگان درخشان در راستای پاک سازی  جسم و جان خود ازلوث  پلیدی

ها و گناهان گام، برداریم ،

شکوفایی ششمین گل بوستان امامت در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری، مدینه را آکنده از

 عطرگل  محمّدی و غرق شادی و سرور کرد .  نام آن  حضرت جعفر و مشهورترین  کنیه

ایشان، ابوعبداللّه و معروف ترین لقبشان صادق است. پدر بزرگوارشان، امام محمّد باقر (ع)

ما نند  اجداد گرامی خود از زهد و تقوایی راستین  والهی  بهره  مند بود ومادر آن حضرت ،

(ام فَروه) نوه محمّد بن ابی بکر یکی از یاران نزدیک  امام علی (ع)

مولود مبارک

امام جعفر صادق علیه السلام هنگامی متولد شدند که پدر بزرگوار ایشان ، امام محمّد باقر

 علیه السلام برای کاری خارج از مدینه به سر می بردند. پس از تولد، نوزاد را در پارچه

سفیدی پیچیدند وبه نزد جد گران قدرشان امام سجاد(ع) آوردند . حضرت زین ا لعابدین(ع)

نگاهی توأم با نشاط و امید بر او افکندند و پس از قرائت آیاتی ازقرآن و ذکر ودعا فرمودند:

(امید است قدمش مبارک باشد(

القاب و کنیه های امام صادق علیه السلام

امام صادق (ع) دارای القاب بسیاری هستند که هرکدام به گونه ای، صفت و حقیقت و جودی

ایشان را نمایان می کنند. معروف ترین لقب ایشان، صادق به معنی راستین و راستگو است ،

القاب  دیگر ایشان عبارتند از: فاضل ، قائم ، کامل ، منجی ، صابر، کلمة الحق ، لسان  الحق

و صادق ، همچنین ایشان  دارای  سه کنیه  ابوعبداللّه ، ابی اسماعیل و ابوموسی می باشند که

ابوعبداللّه از دیگر کنیه های ایشان معروف تر است.

در برخی نوشته ها انتخاب لقب امام ششم (ع) را به پیامبر (ص) نسبت  می دهند ، چنان چه

در کتاب علل الشرائع از قول پیامبر (ص) آمده است: به هنگامی که  پسرم ، جعفر بن محمّد

 به دنیا آمد او را صادق (ع) بخوانید برای این که در تداوم امامت، فرزندی به دنیا می آید که

 به همین اسم (جعفر) نامیده می شود و بدون حقی ادعای امامت   می کند و او را جعفر کذاب

 می نامند ، صادق ، همچنین نام نهری است در بهشت ، چرا که وجود برکت امام صادق(ع)

 نیز همچون آبشار زلال نهر بهشت، حیات بخش و پرثمر است.

دوران کودکی امام صادق علیه السلام

امام صادق (ع) در کودکی مایه دلگرمی و موجب سرور اهل خانه بودند. چنان چه هوشمندی

 و زیرکی ایشان در دوران کودکی همه را به حیرت وامیداشت و حرکت و راه و رسم ایشان

 ، نشان می داد که درمسیرخیروعزت قدم بر می دارند . این امرحتی دربازی های کودکانه

آن  بزرگوار نیز مشهود بود . ایشان حدودا ده ساله بودند که  در جلسا ت  درس  وبحث  جدّ

 بزرگوارشان و بعدها جلسات درس پدر ارجمند خود شرکت می کردند و این در حا لی بود

  که آن حضرت در میان دیگر افراد شرکت کننده در آن جلسات که همه از افراد بزرگسال

بودند ، درخششی فوق العاده داشتند.

دوران سی و چهار ساله امامت امام صادق (ع) ، عصر شکوفایی معارف اهل بیت علی هم

 السلام بود . آن حضرت در این دوران از درگیری بنی امیه و بنی عباس واشتغال آن ها به

 خودشان استفاده کرده و با توجه  به  نیاز  شدید جامعه آن زمان وآماده  بودن زمینه اجتماعی

، با ایجاد یک حوزه وسیع علمی ودینی، به تربیت شاگردان بسیاری در زمینه های مختلف

 علمی و مذهبی پرداختند . عده شاگردان معروف ایشان را تا چهار هزار نفر و مجموع  آن

 ها را تا 12 هزار نفر هم  نوشته اند . به این ترتیب آن  بزرگوار ضمن  مبارزه  با شبهات

مسموم بدعت گزاران ، اسلام نام محمّدی را از زیر حجاب تیره و تار اسلام بنی امیه و بنی

عباس بیرون آوردند ،

مکتب امام صادق (ع) ، مکتب امامت ، خلافت الهی  و هدایت انسان ها است ، و گاه حتی

مکتب درس آموزی برای کسب روزی حلال . ایشان خود پیوسته کار و تلاش می کردند و

 دیگران را هم به این امر، سفارش می نمودند و نمی خواستند که فردی در جامعه از کوشش

 برای کسب روزی حلال ، باز ماند . ایشان کار و تلاش برای کسب روزی  را  وسیله  حفظ

آبرو تلقی کرده و می فرمودند: (آدمی باید در پیِ کسب و کار برای حفظ آبروی خود باشد( .

امام صادق (ع) مصداق روشن کسانی بودند که کم مصرف می کنند و زیاد بهره  می دهند و

 هم  مصداق  آیه  67  (سوره فرقان) ، در وصف  بندگان  راستین  خدا: ( بندگان خالص خدا

کسانی هستندکه در هزینه خود نه اسراف در پیش می گیرند و نه سخت گیری ، بلکه در میان

این دو، حد اعتدالی دارد)

ایشان درباره میانه روی اقتصادی می فرمودند: (من ضامنم که اگر کسی میانه رو باشد ،

فقیر نگردد)

امام صادق علیه السلام در همه شئون زندگی، سیره پیامبر اکرم (ص) را الگوی رفتار خود

قرار داده  بودند . در بسیاری از وقت ها ، با کارگران  و غلامان خود بر سر یک سفره می

 نشستند و بدون هیچ غروری با آنان هم غذا می شدند. در خوردن غذا آرام و صبور بودند و

هرگز با حرص و ولع  غذا  نمی خوردند و مانند  برخی از متکبران ، غذای  مخصوص  و

متفاوت از دیگران نداشتند ،

امام صادق (ع) از نظر علمی  و معنوی دارای مقامی والا و ارزشمند  بودند به گونه ای که

می توان گفت همه علوم اهل بیت (ع) در وجود ایشان جمع بود. ابن حجر (دانشمنداهل سنت)

در کتاب صواعق در این باره می گوید: (او، آن قدر مباحث  فقهی را در جهان عرضه  کرده

که قبل و بعد او سابقه ندارد)

(فعا لیت های سیاسی بزرگوار)

امام صادق (ع) علاوه بر فعالیت درزمینه های علمی ، در عرصه سیا ست  نیز حضوری

گسترده داشتند و مبارزات سیاسی خود را باتکیه بر امامت و رهبری اهل بیت آغاز کردند.

 اندیشه ی فرصت های مناسب ، از جمله در روز عرفه ودر اجتماع عظیم حجاج در مراسم

حج ، حکومت را حق خود معرفی می کردند . همچنین آن حضرت ، پیروِفعالیت های سیاسی

 خود ، به منظور تبلیغ جریان اصیل امامت ، نما یند گانی به مناطق مختلف می فرستادند و با

تأیید و تشویق قیام  های اسلام ی ، نقش مهمی را در پیشرفت و گسترش  آن  قیام ها  برعهده

داشتند ،

(پاسخ کوبنده امام صادق (ع) به طاغوت زمان خویش)

روزی منصور دوانیقی ، یکی از خلفای عباسی به امام صادق(ع) نوشت: چرامانند دیگران

نزد ما نمی آیی ؟ امام (ع) در پاسخ  فرمود: ما از مال دنیا چیزی نداریم که برای آن ، از تو

 بیمناک باشیم و تو نیز از نظراخروی چیزی نداری که به آن دلیل به  تو امیدوار گردیم . تو

نه داری نعمتی هستیکه به دلیل آنبه  تو تبریک گوییم  و نه خود را در بلا ومصیبتی می بینی

ک به دلیل تو را تسلیت دهیم ؛ پس چرا نزد تو بیا ییم ؟!( منصور نوشت: ) برای نصیحت ما

بیا یید امام پاسخ دادند :  اگر کسی اهل دنیا باشد تو را نصیحت  نمی کند و اگر هم اهل آخرت

باشد ، نزد تو نمی آید ،

 

غ..ر..آ

 



[ جمعه 94/10/4 ] [ 9:50 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

باعرض تبریک بمناسبت ولادت پیامبر عظم (ص) وامام صادق (ع)

 

باعرض تبریک بمناسبت ولادت پیامبر عظم (ص) وامام صادق (ع)

یکی ازپراختلاف ترین مسایل تاریخ زندگانی حضرت محمد اختلاف موجود درتاریخ ولادت

حضرت محمد(ص)اگرکسی بخواهد همه نقل وقول هارا دراین باره جمع آوری کند به بیش از

شاید به بیست قول می رسد ،

عموم سیره نویسان وتاریخ نگاران اتفاق نظر دارند که تولدپیامبرگرامی درعام فیل ، درسال

750میلادی بوده است زیرا آن حضرت به طورقعطع ، درسال 632میلادی درکذشته است .

وسن مبارک آن بزگوار62تا63بوده است . بنابراین ولادت اودرحدود 570میلادی خواهدبود

اکثرمحدثان ومورخان براین قول اتفاق نظر دارندکه تولد رسول عظم ، درماه(ربیع الاول)بود

ولی درروز تولد ایشان اختلاف دارند . معروف میان محدثان شیعه اینست که آن برگواردر..

هفدهم ماه <ربیع الاول> روزجمعه ، پس ازطلوع فجرچشم به دنیا گشود ، ومشهورمیان اهل

تسنن اینست که در روزدوشنبه دوزدهم همان ماه اتفاق افتاده است ،

(ازاین دوقول کدام صیح است؟)

بسیار جای تاٌسف است که روز میلاد و وفات رهبرعالقدراسلام ،       بلکه مولید وفیات بیشر 

پیشوایان مذهبی ما ، به طورتحقیق معین نیست .این ابهام سبب شده که بسیاری ازروزهای

 جشن وسوگواری ما ازنظر تاریخ قطعی نباشد ، درصورتی که دانشمندان اسلام ، نوعاوقایع

وحودثی راکه درطی قرون اسلامی رخ داده است ، بانظم مخصوصی ضبط کرده اند ،ولی

معلوم نیست چه عواملی درکاربوده که میلاد وفات بسیاری ازآنها به طوردقیق ثبت نگردیده

است ، در این باره درگفتگو وگفتمان دربین محدثان ایران به نقل ازیکی از دانشمندان کردستان

هنگامی درحال تحقیق بودم به این مطلب برخوردم که این موضوع را باشخصی درمیان گذاده

وبیش ازحد اظهارتاسف نمود و از سهل انگاری نویسندگان اسلامی بسیار تعجب می کرد،و

می افزود: چطور آنان درچنین موضوع اختلاف نظردارند . نگارنده به اوگفت:تا حدوی قابل

حل است.اگرشمابخواهید بیوگرافی وشرح حال یکی ازدانشمندان این شهررابرسی کنیدوفرض

کنیم که این دانشمند پس ازخود اولاد وکسان زیادی ازخود به یادگارگذارده باشد ، آیا به خود .

اجازه می دهید که با بودن فرزندان مطلع ، وفامیل بزرگ آن شخص ، که ازخوصییات زندگانی

اوطبعاً آگاهند ، بروید شرح زندگانی اورا ازاجانب وبیگانگان ، یا ازدوستان وعلا قمندان آن

شخص درخواست کنید.؟ بطور مسلم وجدان شما چنین کار را اجازه نمی دهد ،

درحالی که رسول گرامی اسلام ازمیان مردم رفت ، وفامیل وفرزندانی ازخود به یادگار گذارده

بستگان وکسان آن حضرت می گویند:اگررسول خدا پدرارجمند ماست ، ومادرخانه وی بزرگ

ودر دامن مهر. وی پرورش یافتیه ایم ، بزرگ خاندان ما ، درفلان روزبه دنیا آمده ودرفلان

ساعت معین چشم ازدنیا بربست است. آیا به این وضع جا دارد که قول فرزندان وی رانادیده

گرفته وازنظر دورافتگان وهمسایگان رابرقول آنان ترجیح دهیم ؟ دانشمند مزبور، پس ازشنیدن

سخنان نگارنده گفت: گفتارشما مضنون مثل معروف است که ( اهل بیت ادری بمافی البیت )

ومن نیزتصور میکنم که قول آنکه ازنزدیگان وفرزندان نقل میشود صیح میباشد ، وبه حقیقت

نزدیک تراست ،

مکان ولادت حضرت محمد (ص)

ولادت حضرت محمد (ص) درمکه بوده ودرخانه ای شعب ابی طالب که بعدها حضرت محمد

(ص) آنجا را به عقیل بن ابی طالب بخشید ، و فرزندان عقیل آنجا را به محمد بن یوسف ثقفی

فروختند ومحمد بن یوسف آنرا جزء خانه خویش ساخت و به نام او مشهورگردید. و در زمان

هارون ، مادرش خیزران آنجارا گرفت وازخانه محمد بن یوسف جدا کرد ومسجد ساخت وبعد

ها به صورت زیارتگاهی درآمد ، وبعداً که وهابیون درحجاز تسلط یافتند ومکه راگرفتند روی

نظریه عبد الوهاب موسس مذهبشان که تبرک به قبور پیامبران و مردان صالح الهی را شرک

می دانستند ، بهمین جهت قبور ا ئمه دین وبزرگان اسلام را درمکه ومدینه ویران کردند ، آنجا

را نیز ویران کرده و بصورت مزبله و طویله ای در آوردند  تنها با اصرار شیخ عباس قطان

شهرداروقت مکه ودرخواست وی ازملک عبدالعزیز قرارشد تا درآنجا کتا بخانه ای بناکنندکه .

اکنون بسیاری ازمسمانان  ( ترکیه ) پشت دراین کتابخانه نمازبپا میدارند که کتا بخا نه به نام

<<مکتبهٌ مکهَ المکرمه>> شناخته می شود ، وبرخی گفته اند: ولادت آن بزرگوار درخانه ای

در نزدیکی کوه( صفا ) بوده است که هم اکنون روبری کوه صفا قردارد ..

فی رحاب بیت الله الحرم ، ص 263سیره ابن هشام .ج ا ص. 2158.

غ..ر..آ



[ جمعه 94/10/4 ] [ 9:47 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 341496