ماکه محرم ز رازیم، بی باده و ساغر چه کنیم...
ماکه محرم ز رازیم،
بی باده و ساغر چه کنیم...
تو که بیگانه پنداری مرا ساقی،
آن خم پنهان می را چه کنیم...
وعده دادی به اشارات،
دیدار یار...
نه حجاز را راهیم،
بتکده بسته را چه کنیم...
سروجان بیازمودیم،
که بیایی یار...
آن در و پرده گشودیم،
رخ ننمایی چه کنیم...
غ.. ر.. آ