ای دل بی مطربم ، وفت ! سحرشد ... نغمه ازسوز مگیر ، غزل ز شاد
ای دل بی مطربم ،
وفت ! سحرشد ...
نغمه ازسوز مگیر ،
غزل ز شاد بگیر ...
نغمه برآورد بلبل و ،
شور. به پا کرد ...
باغبان لبخند زد و ،
غنچه هم عطرش هوا کرد ...
زدن زخمه برتار و لب برنای ،
که عشقباطرب آمد برلب نای ...
غ..ر..آ