سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنک غروب که نارنج میشه آسمان .... جاری میشه اشک غم رو

 

تنک غروب که نارنج میشه آسمان          

جاری میشه اشک غم رو کونه هام 

 

دست خودم مرهم ، واسه اشک چشام     

چادرشب  آمد و ، پهنای اشک غلام

 

ذهن من درگیر آن تیر و؛ نیز و اصغر است        

لاله ی گوش زخمی ؛ دست زینب مرهم است

 

هرکی را دید میگفت خارجی ها کی اند       

وآن کودکی که دامنش سوخته ، کی اند 

 

سنگ بود وناسزا وغربت ویک شهر اشنا     

درخرابه تشت بود وسربابا و رقیه دربلا        

 

زینب و دلواپسی های شهرغریب و مردم آشنا  

خطبه اش درهم شگست ، کاخ یزید بی حیا

 

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 95/7/28 ] [ 9:39 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

هرجا که روم عشق تو دردلم هست (حسین) ... عشق توبرایم ، بی حد و ا

 

هرجا که روم عشق تو دردلم هست (حسین)

عشق توبرایم ، بی حد و اندازه شود ( یاحسین)

 

دورازمن ونزدیکترازهمگانی (حسین)

گرچه دورازتو و، تو نروی ازخاطرم (یاحسین )

 

بردی باخود نفس وجان مرا ، بی توخسم

آرزوم هست که بگیرم ، قبرشش گوش تورا (یاحسین)

 

غم این خاطرها وبرد ، امان ازدل من

تا ابد جای توا درقلب و دلم هست (حسین)

 

هردم ازیاد توجاریست اشک غلام

تا ابد غیرتوکس نیست عشق دلخواهم (حسین)

 

غ..ر..آ



[ جمعه 95/7/16 ] [ 8:38 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

مستی را بها نه کرد م تا گریه کنم ، یاحسین .... گریه راهم به مست

مستی را بها نه کرد م تا گریه کنم ، یاحسین

گریه راهم به مستی بهانه کنم ، برای حسین

 

آمد آن ماه عزا و، داغ ما را تازکرد

آستین برچشم گرفتم و ، غم ما تازکرد

 

سیل اشک را روان کردیم سوی آن جانانه عشق

خرقه پوش عزا کشتیم و ، راهئ  میخانه کرد

 

چشم مستان جهان همچو خراب ، می این خانه است

آنکه برخواب بود بیدار و راهی ، این خانه است

 

این فرات تشنه به خون و ، هرمله تشنه تر است

آسمان آخر چرا تشنه به خون ، علی اصغراست؟

 

سربه نی رفت آن لب ودندان ، که خورشید پیامبربود

خیمه ها سوخت وغلام ، خرقه پوش عزای اکمل بود

 

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 95/7/14 ] [ 9:27 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

باصدای پای تو،شهرچراغان میشود ... گوچه های شهرمان نورباران میشود

باصدای پای تو، شهرچراغان میشود

گوچه های شهرمان نورباران میشود

 

آن سفرکرده که صد غزل خوان دارد

دربه رویش باز و دل ،غم هجران دارد

 

بی توزمان گذاشت ومی گذاردای رفیق

زمانه بشگست دل و، صدافسوس ودریغ

 

درانتظارتودرآئینه گرالف م و، خوشگید صورتم

به شوق دید نت هنوز، مثل یک کودکم

 

اگرچه رفته رفیق هرنفسم ازقفس بی خبر

بیا که با یک نظر، نگاه کند پشت سر

 

صدای پای تو وتپش قلب غلام

چه خوش موسیقی شود، برای رآمشگران

 

غ..ر..آ



[ جمعه 95/7/9 ] [ 8:47 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

کنارم بمان و ، بی تکیه گاهم ..... بجزعشق ازت ، چیزی نخواهم

کنارم بمان و ، بی تکیه گاهم

بجزعشق ازت ، چیزی نخواهم

 

تنم ، پرازحس وعطر توی

فقط بهترین ، خند مال توی

 

کمک کن عزیزم رسوا بشم

کمک کن فقط با توتنها بشم

 

کمک کن ذب بشم ، بشکنم

مثل ابرباران ، پائیزی شم

 

برم زیرباران وخیس شم

ولی زیرچترت تو ، ازعشق سیرشم

 

اگرتازه شم ، سبزبشم گل کنم

محاله غلام ، تو را کم  کند

 

غ..ر..آ



[ سه شنبه 95/7/6 ] [ 10:43 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

ای سیه چشم ، رنگ زارم بنگر ..... گلزارو بهارتوایی ، برمن بیمارب

 

ای سیه چشم ،  رنگ زارم بنگر

گلزارو بهارتوایی ، برمن بیماربنگر

 

ای شه زاده خوش پر از ، طاوس

براَبرکبود و ، رد وبرقش  بنگر

 

دراشتیاق دیدارتو و، امید دیدار

فردا که تو آیی ز ره ، ما را بنگر

 

اَبریم و بارانی و ، زارم

شاهین پر، از بالای اَبرما را بنگر

 

توبه کردم وبشکستم ، صبوصد بار

با شیشه انگور، جام تهی ما را بنگر

 

به ادب فتاده زار، مستانه عاشق

زاین حال پریشان ، غلام را بنگر

 

غ..ر..آ



[ شنبه 95/7/3 ] [ 9:2 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 112
کل بازدیدها: 362805