دلم شکست وگفتم
(دلم شکست وگفتم)
درآسمان خاطرمن ازهرسو خطی می روید
بس نشستم و ازحدیث عشق گفتم
دلم زسینه برون گشت وبه افلاک گفت :
بیارای دشت را که ز ره ، یارخواهد آمد
سحر از ره رسید ودانه دانه چید خوشه پروین را
دلم شکست وگفتم : نا امیدم مکن ، کی می آیی ؟
[ یادداشت ثابت - شنبه 93/8/18 ] [ 5:36 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]