خوشه پروین هریس و ،!!!!
گاه گاهی دلم یاد یار و جوانی میکند
درهوای شور و مستی نغمه خوانی میکند
میروم تا کوک کنم ساز دلم را ، گلم
سینه میسوزد و عجز و ناامیدی میکند
با خزان که همرهش شده سالها
عشق می ورزد و مهربانی میکند
آسمان را بنگرید شب پرماجراست
خوشه پروین حریص و چشم چرانی میکند
دست ماکوته به رویش ، نای خشکیده است
زهره را بنگر ، تا فجر شبانی میکند
رفته رفته رفت سالهای عمر ، گلم
عشق درمن زنده است و زندگانی میکند
میرسد هرسال بهار اما چرا ؟
باهمه عشوه گری با من خزانی میکند
آنچه کرد چرخ گردون ، باطفل دلم
او حریف عشق لیلی به مجنون نشد
گرسپهر بایگان : بایگانی میکند آخر مرا !
باز هم حریف مهر و مهربانی نشد .
ای گلم ، دل ز بی مهری مگیر مشکن دلی
ردشدن از روی صراط ، او نامهربانی میکند
به ، چه نغز گفت غزل شهریار، گلم:
گرنه قاضی در قضا نامهربانی میکند
[ سه شنبه 94/1/18 ] [ 10:1 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]