(قول دل کندن نگیرازدل)
هرزمان میبینمت ، گیسوپریشان کردا ی
آسمان چشم ما را ، توگریان کردای
ناگهان گرگرفت ، درسینه ی پنهان من
دُر را درصدف زیرگیسو، پنهان کردای
اعتنایی برمن عاشق نکردی ، رد شدی
فکرعاشق خواند ی ، عاشقترش کردای ؟
عشق توتنها نشان ، درقلب رسوای من است
دلخوشیهایی که رویا نیست ، افکارم ، هویدا کردای
فکرکردی که آسان نتوان دل کند ورفت ؟
عاشقی آخرگناهش چیست ، اینگونه میزان کردای ؟
من که دوستت دارم وقلبم ، ویران تواست
حا صلش عشق بود و اورا ، چرا درو کردای ؟
قول دل کندن نگیرازدل ، (غلام) عاشق است
تا ابد درگوشه میخانه او را ، عسگر کردای
غ..ر..آ..
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 94/7/10 ] [ 10:56 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]