مستی را بها نه کرد م تا گریه کنم ، یاحسین .... گریه راهم به مست
مستی را بها نه کرد م تا گریه کنم ، یاحسین
گریه راهم به مستی بهانه کنم ، برای حسین
آمد آن ماه عزا و، داغ ما را تازکرد
آستین برچشم گرفتم و ، غم ما تازکرد
سیل اشک را روان کردیم سوی آن جانانه عشق
خرقه پوش عزا کشتیم و ، راهئ میخانه کرد
چشم مستان جهان همچو خراب ، می این خانه است
آنکه برخواب بود بیدار و راهی ، این خانه است
این فرات تشنه به خون و ، هرمله تشنه تر است
آسمان آخر چرا تشنه به خون ، علی اصغراست؟
سربه نی رفت آن لب ودندان ، که خورشید پیامبربود
خیمه ها سوخت وغلام ، خرقه پوش عزای اکمل بود
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 95/7/14 ] [ 9:27 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]