مست جامت گشته ام ، امشب شبانی میکنم .... من شبانم با توامشب ، پا
مست جامت گشته ام ، امشب شبانی میکنم
من شبانم با توامشب ، پادشاهی میکنم
دست برکمرگیرم و ، جرعه ای نوش کنم
بی توجانا حس ، نا توانی می کنم
بعدازآن شب زیرمهتاب هم ، آفتابی شدم
درمیان جمع رندان ، خودنمایی می کنم
می کشم نقش روخت را ، اندون سینه ام
برلبانت رنگ عناب را ، تداعی می کنم
یک شبم را میشود ، با توطننازی کنم ؟
مهلقا دست غلام گیرد و ، یار راضی کنم
چشم مستت رابنازم با تودلبر، دلربایئ میکنم
مثل بلبل شاخ گل دارم و ، دلربایی کنم
غ..ر..آ
[ سه شنبه 95/8/4 ] [ 12:12 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]