گربگیرد اتصال ازگریه های نیمه شب ...... روشنی راجسته ام ، ازعاشق
گربگیرد اتصال ازگریه های نیمه شب
روشنی راجسته ام ، ازعاشقی نیمه شب
شاهدی دارم چودل سرگشته و ، رسوا اوست
پرده برداشت برمن وخلوت سرایم ، نیمه شب
چلچراغی در دل شب ، به دست آمد مرا
برگرفت ازناله های نیمه شب بازعاشقی
دیگرم میل به آفتاب ومهتاب نیست چرا؟
تا که درد آشنا شد نیمه شب ، با عاشقی
نیمه شب بازدلبرطناز ، آمد با نسیم
بوگل آمد نیمه شب باز ، باهوای نسیم
در دل عاشق نیست خیال انگیزتراز رویای او
رازنیک اندیشی یش ، در سرای عاشقی یست
کاروان آمد وصبح جدایی ، سرگرفت
تا سحرگفتم ازاو ، شاعری بهانه ا ست
همچوگل آیدغلام ، مهتاب ازقفای نیمه روز
مثل گل فصل کرد ، خالق مرا باعطر روز
غ..ر..آ
[ جمعه 95/8/14 ] [ 9:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]