آن نگاهی مست و رویایی .... می دواند چشم ، مراهرسویی
آن نگاهی مست و رویایی
می دواند چشم ، مراهرسویی
می خواند باغبان افسانه
قصه ی شهزاد ، میخانه
میرساند درگوشم آهسته
نغمه های شاد وپیوسته
هم چوآرام باش وبی تشویش
باده ای ، درجام مینایت بریز
میدوید با صوت کلامی ، باد
باده ، درجام غزلها بریز
برفراز تاج اندیشه ات
معرفت درجام ، غزلها بریز
گرد افکاری نگردی ، بی کسی
ازکس بی کس غلام آموخت درس
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 96/1/9 ] [ 12:26 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]