مستِ مستم ، جام ومی درکارنبود ...... مستی ام مستئ ، دیگری بود
مستِ مستم ، جام ومی درکارنبود
مستی ام مستئ ، دیگر بود
مستِ معشوق ، مستِ دوست
مستِ آنم که ، عالم مستِ اوست
من به تو امشب ، عاشق ترم
سیر تو میکنم و ، بهترم
باده ی داد ساقی ام ، شرارانگیزشدم
مستِ اوکشتم و ، مدهوش شدم
گرتودانی مستی ما زچیست
مستی ما شیشئ ، انگورنیست
بگسل ازجهل بند و ، عشق آغازکن
آن قفس را بشکن وخود ، ازاد کن
روشنی بخشید مبعث یار ، یارمرا
زآن همه جهل ، هوشیار وبیدار مرا
غرق کن نفس خود را ، پای عشق
محوکن ان خطاها درخود ، ای غلام
غ..ر..آ
[ سه شنبه 96/2/5 ] [ 8:29 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]