دل ساده من جفا را ، باورنمی کند ... بی مهری وحسرت را ، باورنمی ک
دل ساده من جفا را ، باورنمی کند
بی مهری وحسرت را ، باورنمی کند
آنچنان دل بسته است ، به مهر تو
که بازهوای دلبر ، دیگرنمی کند
باورم هست تورا ، خلاق ذهنم نیستی
بی توعشق را ، چگونه باور کند ؟
مستی بوسهای بهار ، تلخی زما زدود
این سیه بختی است که تورا ، باورنمی کنند
نازشصت که مست ، جامت گشته ام
عطش هوس را ، لبانم باورنمی کند
خفته است مهرتو در ، سینه ی غلام
قصه ی بی عشق را ، باورنمی کند
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 96/3/3 ] [ 8:18 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]