گفتم که زعشقت رخ ، پنهان کنم ...کس نخواند تورا و ، عشق پنهان کن
گفتم که زعشقت رخ ، پنهان کنم
کس نخواند تورا و ، عشق پنهان کنم
وعظ چوبه منبرشد ، ازعشق یار
آنجا چگونه عشق ، پنهان کنم
گلها که به اشک شب ، گفتن شبنم
هرجا نام وحد یث توگفتند ، چکنم
حافظ نه قلندربود و ، نه درویش
عاشق شد وازتومیگفت و ، نه درویش
درویش به کشکول وموی بلندش ، شدهویدا
این عشق عرض وسماَ ، چگونه پنهان کنم
دیدی در دل صخره غلام اورا ، زیباه ؟
نوش کرد لب چشمه ، کبک خرامان ، زیباه
غ..ر..آ
[ یکشنبه 96/5/8 ] [ 9:54 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]