عاشقم کردی که یارت باشم ، شدم .... توطبیبی که بیمارت شوم ، شدم
عاشقم کردی که یارت باشم ،
شدم
تو طبیبی که بیمارت شوم ،
شدم
ازتو دست برنمی دارم و ،
مجنونتم
بی قرارم میکنی ،
حیرونتم
می بری دل ،
هی هوایم می کنی
درد توای درمان توای ،
حالم پریشان میکنی
میکشی خط ونشان و ،
گیسوپریشان میکنی
دل که دربند کمانِ ،
خم اَبروی توست
تیرمژکان را رهاکن ،
گرنه دل خون میکنی
چه هیاهوی بپاکردی ،
درقلب غلام
عاشق ودیوانه را ،
سرمست مجنون میکنی
غ..ر..آ
[ شنبه 96/9/4 ] [ 9:2 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]