عمرما روزها وماها گذاشت و ، نیامدی .... عمرماهم رفت و رفت مثل ب
عمرما روزها وماها گذاشت و ،
نیامدی
عمرماهم رفت و رفت مثل باد ،
نیامدی
سالها بگذاشت و.دریادم توبودی ،
نیامدی
سالها همدم میخانه بودم ،
نیامدی
عهد کردم توباشی و ،
من درکنارت
فخرفروشی کنم ،
جانا کنارت
ذل زده چشمم به راه و ،
نازنینم کجایی
دل به درد آمدازاین هجر ،
نازنینم کجایی
می رسدآخربگوشت ،
این غزلها بگو
هفته ها بگذاشت وبازهم ،
نیامدی
سررسید آخرهفته و ،
یاران منتظر
خاک پایت سرمه چشم غلام ،
نیامدی ؟
غ..ر..آ
[ سه شنبه 96/9/14 ] [ 5:9 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]