غنجه نشکفته بر ، سرهرشاخه ایی .... درکویرمی خواند ، نغمه ایی
غنجه نشکفته بر ،
سرهرشاخه ایی
درکویرمی خواند ،
نغمه ایی
می لغزید بر تنم ،
آن شراب شبنمت
عطرافسونگر می تنید ،
بررگهای تنم
دیدگانم بسته در ،
عالم روُیای خویش
تاسحرمیخواند نسیم ،
درگوشم آوازخویش
ساربانی نجوا کنان ،
در راه کویر
چشم چشمه تشنه ی ،
شبنم است درکویر!
هاله ای درگرد ماه ،
خندید وگفت :
شبنمیم ما برتن ،
ساقه ی گل درکویر
شهر رویاهای من ،
درخواهشم روئید بود
شعردر رگ های غلام ،
روئید بود
منتظربودم آسمان بگشاید ،
آن حریرسفید
صبح سیمین را ببوسم ازلب ،
آن حریرسفید
تا بریزد برتنم ، آ
ن شراب شبنمش
عطرافسونگر ،
به لغزد برتنم
غ..ر..آ
[ جمعه 96/9/24 ] [ 10:24 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]