سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزها رفتن وشب ، با سیاه چادررسید .... نورفانوس همراه چشم ، می

روزها رفتن وشب ،

با سیاه چادررسید

نورفانوس همراه چشم ،

می دوید

روزها رفتن لابه لای ،

دفترخاطرات

کودکی ها ازپس روزها ،

می دوید

می دوید درکنار رود ،

سرمست وشاد

عمرگذرمی کردغلام ،

مثل باد

می خزید اندیشه ام ،

درامواج روزها

می گسستم بند جهل ،

ازپای اندیشه ها

ازخود آرام پرسیدم ،

ربروی آئینه

برسرم برف باریده ،

یا اندیشه ها ؟

 

 

غ..ر..آ



[ چهارشنبه 96/10/6 ] [ 2:57 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 82
کل بازدیدها: 363607