به هرکوی که رفتم نشان ، ازدلبرم بود .... شگفتا هرکجا رفتم ، رخ
به هرکوی که رفتم نشان ،
ازدلبرم بود
شگفتا هرکجا رفتم ،
رخ لیلی دربرم بود
به هرمجلس نشستم ،
نشستی پابه پایم
گزیدم کُنجی خلوت ،
توهم بودی به پایم
به صحرا پرکشیدم ،
نسیم راه گشتی
به هردست تنگی دنیا ،
حبیبم می گشتی
تورادیدم به هرباغ و ،
آواز بلبل
توبودی نفسهای غلام و ،
رویدن گل
غ..ر..آ
[ دوشنبه 96/11/16 ] [ 9:7 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]