بی تودر دنیا ، اسیر غربتم ... دل به دلتنگی ندادم ، نیست عادتم
بی تودر دنیا ، اسیر غربتم
دل به دلتنگی ندادم ، نیست عادتم
من که ازشهرخیال ، پرزدم برکویت
ازهمه عالم گریختم ، تاشوی هم صحبتم
چشمم عادت کردکه بی تو ، بارانی شود
عاشقت باشم و ، دل طوفانی شود
درهوایت کبوتر باشم و ، پرزنم
تاکه با تیرمژگانت ، دل به پایت افکنم
بی تودنیایم غم و ، بغضم به قدرعالم و
باصدای خندات ، غلام هویدا شود
در زمین وهواعاشق ، رسوا شود
باغریبی خوگرفتم ، بی توهرگزآشنا
این جهان مجازی ، نیست با عشق آشنا
غ..ر..آ
[ پنج شنبه 96/12/10 ] [ 1:42 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]