شکسته دلم وهنوز ، چشم به راهم بیا ... نشسته به ره چشم و ، چشم
شکسته دلم وهنوز ،
چشم به راهم بیا
نشسته به ره چشم و ،
چشم به راهم بیا
گشته سپید مو و ،
دردی جزانتظارنیست
گرتو پذیری مرا ،
دل را قرارنیست
ازپس پرده برون آ و ،
رها کن گیسو
که مرا قراری نیست ،
جزدیدن ابرو
توبیا که جزتوکس نیست ،
سزاواردل ما
اینجهان ولایت توست ،
نه جای حرمله ها
نام حک شده ات را ،
دُرنشان باید دید
تاج وتخت تورا ،
اختران نشان باید دید
توبروی ما دریغ مدار ،
طلعت ماهت را
گردرانتظار بمیریم ،
فدای رخ ماه شما
گرچه دل خوش شدم ،
گاه گاهی به خواب
که تودر باغ بودی و ،
گلستان شده باغ
گردهی اجازای سرو بلند ،
دست بگیسوببرم
همکشم شانه سر و.هم غلام را ،
غلامت بکنم
غ..ر..آگشته سپید مو و ،
دردی جزانتظارنیست
گرتو پذیری مرا ،
دل را قرارنیست
ازپس پرده برون آ و ،
رها کن گیسو
که مرا قراری نیست ،
جزدیدن ابرو
توبیا که جزتوکس نیست ،
سزاواردل ما
اینجهان ولایت توست ،
نه جای حرمله ها
نام حک شده ات را ،
دُرنشان باید دید
تاج وتخت تورا ،
اختران نشان باید دید
توبروی ما دریغ مدار ،
طلعت ماهت را
گردرانتظار بمیریم ،
فدای رخ ماه شما
گرچه دل خوش شدم ،
گاه گاهی به خواب
که تودر باغ بودی و ،
گلستان شده باغ
گردهی اجازای سرو بلند ،
دست بگیسوببرم
همکشم شانه سر و.هم غلام را ،
غلامت بکنم
غ..ر..آ