باد جارمی زد وشاخه ها ، برگ ریز بود ... نرم نرمک یار با رنگ نار
باد جارمی زد وشاخه ها ،
برگ ریز بود
نرم نرمک یار با رنگ نارنجی ،
تارمیزد
با سرانگشتش بَه! چه موزون ،
نارونارنج را
برسفالین ظرف چه زیبا ،
بار میزد
موج سرخی در اجاق خانِه ،
می رقصید
اوغزل میگفت و جام مرا ،
بار میزد
با پرموزیکش میبرد ،
جان غلام
دربهشت رویاهایی ،
دلم. پرمیزد
غ..ر..آ
[ شنبه 97/3/26 ] [ 10:44 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]