مفت نبخشیدم دل ، سبکسرنبود ... رامش گشته بودم و ، اوسرد نبود
مفت نبخشیدم دل ،
سبکسرنبود
رامش گشته بودم و ،
اوسرد نبود
اوفاداربود وپشت پا ،
نزدم
فتنه ها کرد و دل ،
دم نزدم
خواهشم گنک بود و او ،
می فهمید
رازاین سازِمرا را ،
می فهمید
انچنان مست نگاهش شدم ،
همه جا
موبه گیسوش بستهِ غلام ،
همه جا
ریختم ازجامش شراب ،
درجامم
نفسم پرازهوای اوست ،
که میخوانم
غ..ر..آ
[ شنبه 97/4/9 ] [ 10:48 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]