سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مفت نبخشیدم دل ، سبکسرنبود ... رامش گشته بودم و ، اوسرد نبود

مفت نبخشیدم دل ،

سبکسرنبود

رامش گشته بودم و ،

اوسرد نبود

اوفاداربود وپشت پا ،

نزدم

فتنه ها کرد و دل ،

دم نزدم

خواهشم گنک بود و او ،

می فهمید

رازاین سازِمرا را  ،

می فهمید

انچنان مست نگاهش شدم ،

همه جا

موبه گیسوش بستهِ غلام ،

همه جا

ریختم ازجامش شراب ،

درجامم

نفسم پرازهوای اوست ،

که میخوانم

 

غ..ر..آ



[ شنبه 97/4/9 ] [ 10:48 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 97
کل بازدیدها: 342969