بازآمد وشب. مهتاب ، سراغم نگرفت
بازآمد وشب. مهتاب ،
سراغم نگرفت
این دل شده بی تاب ،
سراغم نگرفت
یک لحظه حلال ابرویش ،
دیدم
آخرچه کنم این دل ،
آرام نگرفت
چرخ میزدم هرطرف ،
اختران خندیدن
با آنهمه اختر شیدا ،
دل آرام نگرفت
آمد سحراز ره با هله هله ی ،
کبک خرامان
باهله هله ی مرغ سحرخوان ،
غلام آرام نگرفت
باآنهمه نغمه وغزل و ،
گل وآواز
بی تو مه من دل ،
آرام نگرفت
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 97/5/24 ] [ 3:58 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]