آخربکجارفت همه رنگ و ، عطرنارنج
آخربکجارفت همه رنگ و ،
عطرنارنج
دامن کشان رقص کنان ،
میان دره ها رفت
اَبری شد وبارید به شوق ،
شب یلدا
بایک طبق عشق ،
میان بوسه ها رفت
بعدازتوطبق روی کُرسی ،
نشاندن
بارنگ غزلهایت ،
ترانه خواندن
بعدازتودنیای غلام ،
عجب شبی شد
شب مثل شبهای توبود و ،
سحرش رنگ سفید شد
غ..ر..آ
[ یکشنبه 97/9/25 ] [ 2:31 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]