تواگرباز کنی ، پنچره را .. خواهم آمد. کنارزن ، حریرپنچره را
تواگرباز کنی ،
پنچره را
خواهم آمد. کنارزن ،
حریرپنچره را
پلکی های سرمازده ،
سحرم
ای همه امید بپذیر ،
عشق مرا
منکه محتاج توام ،
درهمه وقت
به غزل خوانی باغ ،
بلبل را بپذیر
منکه محتاج ،
به گرمای توام
ای توعیسی نفسی ،
غلام را بپذیر
غ..ر..آ
[ دوشنبه 97/11/1 ] [ 11:59 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]