درنگاه شوخ تو ، مست شبهایت شدم ... من سراپا بوسه گاه ، جام لب
درنگاه شوخ تو ،
مست شبهایت شدم
من سراپا بوسه گاه ،
جام لبهایت شدم
درشبستانت شرار بودم ،
توخاموش وسرد
من نوای نی بودم ،
رقص تودر باد وسرد
هی گلام آمد به لبهایم ،
باشوق سلام
ای دریغا ،
برلب نگفتی سلام
ای خدای خندهای غلام ،
مگربیگانه ایی
من ترا کی. منکرشدم ،
تومِی میخانه ایی
من ترا کی. کافرشدم ،
تو خدای کعبه ایی
هررقیب شیطان بود و ،
آنها را سنک زدم
قلب من ازآن توست و ،
بررقبت سنک زدم
غ..ر..آ
[ جمعه 98/1/23 ] [ 3:24 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]