یک نظر براوکردم ، نقش او بردل نشست .... نقش اوبرسینه و ، مهرش
یک نظر براوکردم ،
نقش او بردل نشست ....
نقش اوبرسینه و ،
مهرش بردل نشست ....
درمیان دشت دیدم ،
دخترگل را به رقص ....
بادرقصیدن گرفت ،
ازشوق گلهای بهار
آن رُخ زیبای تو ،
سیرت شعروغزل....
نقش شد با قلم ،
برغلام مهرش نشست ....
خانه ی روبه دریا میشود ،
ویران اگر ....
یارنباشد خانه و ،
آن سراب باید شکست ....
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 98/2/18 ] [ 8:33 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]