تانگاهم تنظیم شد ، سوی تو ... ناگهان چشمم ، درگیرشد درچشم تو
تانگاهم تنظیم شد ،
سوی تو ...
ناگهان چشمم ،
درگیرشد درچشم تو ...
با قلم موی عشق ،
ترسیم کردم در دلم ...
نقش زیبای توبر ،
روی قلبم ترسیم شد ...
آنچنان تاثیرکرد ،
هُرم لبت ...
کهنه زخمهایم ،
ترمیم شد در دلم ...
ناگهان قلبم تپش هایش ،
بالا گرفت ...
دوره تحریم تمام و ،
عشقت جای گرفت در دلم ...
آنچنان عاشق شدم من ترا ،
خاص شدعشقت دلم ...
عشق تو تقسیم شد ،
بین خدا و دلم ...
غ..ر..آ
[ شنبه 99/1/9 ] [ 9:46 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]