آنکه رسوا خواست مرا ، پیش خلق تنها توای ... با دم گرم مسیحایت
آنکه رسوا خواست مرا ،
پیش خلق تنها توای ...
با دم گرم مسیحایت ،
جان میدهی هردم مرا ...
شمع بزم عاشقان ،
یکرنگ وبیرنگ توای ...
محفل ما را تونوری ،
هیچ چراغی جزتونیست مرا ...
کاخ مرمرگون ندارم ،
شب شکاف چلچراغم توای ...
مست فتادام پیش پایت ،
وحشت از هشیاری فرداست مرا ...
غ..ر..آ
[ پنج شنبه 99/3/8 ] [ 9:0 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]