قهوه دم کردم ، تاخواب پرکشد ... تابیای وببینم ، شاید ترا ...
قهوه دم کردم ،
تاخواب پرکشد ...
تابیای وببینم ،
شاید ترا ...
سالهاست که هوایی ،
کرده ای مرا ...
قصرنور وآفتاب ،
رقصیدن صبح سحر ...
دلبرم دلتنگم ،
بیا تاببینم ترا ...
این بهارهم پرکشید و،
رنگ پائیزی گرفت ...
روی سنگفرشها پهن کردام دل ،
تا ببینم ترا ...
غ..ر..آ
[ سه شنبه 99/5/21 ] [ 1:23 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]