سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نه یک دم او دور و ، یک دم از او جدایم ... به روحم زد زخمی ، ن

نه یک دم او دور و ،

یک دم از او جدایم ...

به روحم زد زخمی ،

نمیداندچه حالی دارم وکجایم ...

نه مرهم دارد این زخم ،

نه یک بالیندار وطبیب است ...

به دل میریزم غم ،

باده اش پُر ...

دراین عالم ،

نمی دانم کجایم ...

به تنگ آمد نفسهایم ،

شد شماره ...

به عالم راست مگردد کارم؟ ،

که برگردد بگوید کجایم ...

غ..ر..آ



[ شنبه 99/6/29 ] [ 1:36 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 348
بازدید دیروز: 112
کل بازدیدها: 363145