شبی مهمان من باش و ، تمامش کن دوری را ... کمی نزدیک شو و ، کو
شبی مهمان من باش و ،
تمامش کن دوری را ...
کمی نزدیک شو و ،
کوتا کن غم دوری را ...
توای مه مشو پنهان ،
مکن ابری چشمانم ...
دلیل بغض های من ،
مکن گریان چشمانم ...
قیامت میکند چشمت ،
شرر درجانم انداخت ...
مرا دربند چشمانت ،
همان شیرین لبت انداخت ...
غ..ر..آ
[ دوشنبه 99/7/28 ] [ 9:21 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]