چقدرفال گرفتم آمدنت را ، اما نشد ... کلافه شدم حافظ ، غزلت به
چقدرفال گرفتم آمدنت را ،
اما نشد ...
کلافه شدم حافظ ،
غزلت به کام ما نشد ...
چقدرعاشقانه بال زدم ،
به شوق دیدنش ...
حتی درآسمان خیالم ،
مهتاب نشد ...
محوخط وخال توشدم ،
تیربوسه ام هدف خال نشد ...
ترا دیدم و ،
حرف دلم گفتم ...
بقدریک مژه زدن گوش ،
دراین جدال نشد ...
غ..ر..آ
[ یکشنبه 99/10/21 ] [ 5:39 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]