سدِ چشمم زغم یار ، سیلاب شد ...
سدِ چشمم زغم یار ،
سیلاب شد ...
چشم درحسرت دیدارتو ،
بی خواب شد ...
رم کرد بغض گلویم و ،
ترک خورد وشکست ...
تاسحرمخمل شب کبود و ،
بارانی شد ...
بغض مهتاب شکست و ،
دل من تیره تار ...
عاقبت ترکید بغض و ،
سد چشمم سیلاب شد ...
غ..ر..آ
[ شنبه 99/12/23 ] [ 7:32 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]