دیدم به رویا ترا ، 4 ولی رویا نبود ... دارم حسرت دیدار ترا ،
دیدم به رویا ترا ، 4
ولی رویا نبود ...
دارم حسرت دیدار ترا ،
شاید فردا نبود ؟ ...
عشق را هنریست ،
که فراموش میکند عمررا ...
هیچ خلق را تاب پیمودنِ ،
بی عشق نبود ...
حال پریشانیم کجایی ،
ای عشق ...
این بی حوصلگی ،
بی تو درما نبود ...
دل نقش ترا به جان کِند ،
شد فرهاد ...
بی چاره دلیست ،
که عاشق نبود ...
غ..ر..آ
[ چهارشنبه 100/1/11 ] [ 8:11 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]